ابنزبیر ابوالحسن علی بن محمد قرشی اسدی کوفیاِبْنِزُبَيْر، ابوالحسن علی بن محمد بن عُبید بن زبیر قرشی اسدی کوفی (ذیقعده ۳۴۸-۲۵۴ق/ ژانویه۹۶۰ - ۸۶۸م)، معروف به ابنکوفی، ادیب ، کاتب و راوی است. ۱ - نسباو از تبار اسد بن عبدالعزّی بن قصّی به کلاب و از قوم و قبیله زبیر بن عوام برادرزاده حضرت خدیجه بنت خُوَیلد است [۱]
محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ج۱، ص۶۹، به کوشش اشپرنگر و دیگران، بمبئی، ۱۲۷۱ق/۱۸۵۴م.
[۲]
یاقوت، ادبا، ج۱۴، ص۱۵۳.
و شاید به همین سبب وی را ابنزبیر خواندهاند. [۳]
میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلماء، ج۴، ص۲۰۷، به کوشش محمد مرعشی و احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
۲ - گردآوری کتبپدرش از مردم کوفه بود، ولی او در بغداد اقامت گزید و از روزگار پدر به فراگیری دانش پرداخت. پدرش ارث فراوانی برای او بر جای نهاد و او همه را در راه دانشاندوزی، فراهم آوردن کتابخانه، خریدن و نسخهبرداری کتاب و کمک به دانش پژوهان بینوا صرف کرد. وی کتابهای خود را دستهبندی کرده، بر هر یک نشان خاصی نوشته بود تا یافتن آنها از میان انبوه کتابها آسان باشد. ابنزبیر به گردآوری و نشر کتاب عشق میورزید و کتابهای بسیاری را به خط خویش نسخهبرداری کرد و چندان در این کار اهتمام ورزید که با داشتن تواناییهای علمی، کمتر به کار تألیف پرداخت. [۴]
علی بن یوسف ابنقفطی، انباه الرواة، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش گوستاو فلوگل، هاله، ۱۸۷۲م.
[۵]
علی بن یوسف ابنقفطی، انباه الرواة، ج۲، ص۳۰۶، به کوشش گوستاو فلوگل، هاله، ۱۸۷۲م.
۲.۱ - جلب اعتماد دانشمندانهمین نسخهبرداریهای نیکو و دقیق موجب جلب اعتماد دانشمندان شد، چنانکه نویسندگان برای اعتبار بخشیدن به نوشتههای خود از نسخههایی استفاده میکردند که به خط ابنزبیر بود و به این نکته نیز تصریح میکردند. [۶]
یاقوت، ادبا، ج۱۴، ص۱۵۳.
ابنندیم [۷]
ابنندیم، الفهرست، ص ۷۹.
میگوید: «وی از دانشوران درست خط است» و گزارشهای زیادی را در الفهرست از تحریرهای او نقل کرده است.ابنقفطی و یاقوت هر کدام تحریرهای پاکیزه و دقیق و کیفیت خط و ضبط درست و نیکوی او را سخت ستودهاند. [۸]
ابنندیم، الفهرست، ص ۷۹.
اهتمام ابنزبیر به کار استنساخ سبب شد که کتابهای بسیاری به دست آیندگان برسد.۳ - مشایخ و شاگرداناو از شاگردان و یاران ثعلب (امام کوفیان زمان خود در نحو و لغت ) بود. [۹]
یاقوت، ادبا، ج۱۴، ص۱۵۳.
نزدیکی ابنزبیر به ثعلب چندان بود که ثعلب او را به عنوان وصی خویش برگزیده و از او خواست که پس از مرگ کتابهایش را به احمد بن اسحاق قُطْرَبُّلی بسپارد. [۱۰]
محمد بن حسن زبیدی، طبقات النحویین، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
ابنزبیر در علم حدیث نیز مقامی ارجمند دارد، چنانکه طوسی از طریق احمد بن عبدون حدیثهایی را که ابنزبیر روایت کرده، در کتابهای خویش آورده است. [۱۱]
محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ص ۸، به کوشش اشپرنگر و دیگران، بمبئی، ۱۲۷۱ق/۱۸۵۴م.
[۱۲]
محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ص ۲۱۷، به کوشش اشپرنگر و دیگران، بمبئی، ۱۲۷۱ق/۱۸۵۴م.
[۱۳]
محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۷۶، به کوشش موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۱۴]
محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۷۷، به کوشش موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
او از ابراهیم بن ابی العَنبس، حسن و محمد دو پسر علی بن عَفان، ابراهیم بن عبدالله قصّار، محمد بن حسین حنینی و علی بن حسن فضال حدیث شنید و گروهی همچون ابن رزقویه، احمد بن محمد بن حسنون، ابوعلی بن شاذان و تَلْعُکْبَری از او حدیث شنیده و روایت کردهاند. [۱۵]
احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۸۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م.
[۱۶]
محمد بن حسن طوسی، رجال، ج۱، ص۴۸۰، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
همچنین ابوعبدالله محمد بن اسد کاتب بغدادی از شاگردان او بود. [۱۷]
ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۳۴۲.
[۱۸]
ابنخلکان، وفیات، ج۳، ص۳۴۳.
۴ - ثقهخطیب بغدادی ، [۱۹]
احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۸۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م.
ابنجوزی [۲۰]
عبدالرحمان بن علی ابنجوزی، المنتظم، ج۶، ص۳۹۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
و ذهبی [۲۱]
محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۵۶۷، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
او را ثقه شمردهاند.نجاشی [۲۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال، ج۱، ص ۸۷، قم، ۱۴۰۷ق.
میگوید ابنزبیر در زمان خود شخصی عالی منزلت به شمار میآمد.در میان رجالشناسان متقدم شیعی کسی به ثقه بودن او تصریح نکرده است و این شاید بدان سبب باشد که گفتهاند مشایخ اجازه از تصریح به توثیق بینیازند. [۲۳]
عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۳۰۴، نجف، ۱۳۵۰ق.
۵ - وفاتابنزبیر در بغداد درگذشت و جسدش را به کوفه بردند و در نزدیکی مرقد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دفن کردند. [۲۴]
احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۸۱، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م.
[۲۵]
محمد بن حسن طوسی، رجال، ج۱، ص۴۸۰، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۶ - آثاریاقوت [۲۶]
یاقوت، ادبا، ج۱۴، ص۱۵۳.
کتاب الهَمْز و ابنندیم [۲۷]
ابنندیم، الفهرست، ص ۷۹.
کتاب القلائد و الفرائد در لغت و شعر و نیز کتابی در معانی شعر را به او نسبت داده است.۶.۱ - نقلهای ابنندیمنکته مبهم و در عین حال مهمی که درباره ابنزبیر به چشم میخورد مربوط به نقلهایی است که ابنندیم از او کرده است. این نقلها - که بیش از ۲۰ مورد است - غالباً با عبارت: «این گزارش را از خط یا به خط او خواندم» یا «دیدم»، همراه است و معلوم نیست که منظور ابنندیم آیا کتابهای خود ابنزبیر است که پیش از این ذکر شده، یا یادداشتهای گوناگونی است که بر حاشیه انبوه کتابهای کتابخانهاش نوشته بوده و یا دفترچه یا دفترهایی شامل یادداشتهایی از ابنزبیر درباره کتابها بوده است؟ ۶.۱.۱ - نظر لیبرتلیبرت معتقد است که تمام این نقلها از کتابی به قلم ابنزبیر بوده که شامل فهرست کتابها و شرح حال نویسندگان آنها در همه زمینههای تاریخی و ادبی بوده است. وی عقیده دارد که این اثر بیشباهت به کار ابنندیم نبوده است و علت اینکه ابنندیم در ضمن آثار ابنزبیر نامی از این کتاب نبرده، این است که وی آن را برای استفاده شخصی و نه برای عمومی نوشته بوده است. به علاوه، اینکه ابنندیم در مورد نقل مطالب از روی خط ابنکوفی تصریح دارد، این است که آن کتاب یا کتابها نسخه اصلی خود نویسنده بوده است. ۶.۱.۲ - نظر سزگینسزگین نظر لیبرت را نپذیرفته است. وی میگوید: شایسته نیست که از این اقتباسها این گونه نتیجه بگیریم که ابنکوفی صاحب نوشتهای در تاریخ بوده که همه زمینههای ادبی را شامل میشده است. ۶.۱.۳ - نظر آقابزرگبه عقیده آقابزرگ نیز نقلهای ابنندیم نشان میدهد که ابنکوفی کتابی در شرححال دانشمندان داشته است [۲۸]
آقابزرگ، مصنفی علم الرجال، ص ۲۹۶، تهران، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۶م.
و شگفت آنکه وقتی کتاب منازل مکه را به خط ابنکوفی در جایی دیدهاند، بلافاصله آن را به وی نسبت دادهاند، [۲۹]
آقابزرگ، الذریعه، ج۲۲، ص۲۵۱.
در صورتی که هیچ یک از منابع چنین مطلبی را نگفتهاند.البته از این بیان ابنندیم [۳۰]
ابنندیم، الفهرست، ص ۵۸.
در مورد گزارشهای ابوحاتم سجستانی که: « ابنکوفی چنین گوید...، به خطش دیدم...» و نیز از آنچه ضمن معرفی آثار مداینی میگوید که: «درباره کتاب مغازی او، ابنکوفی گفته است این کتاب که به خط عباسِ ناسی بر پورست نوشته شده، نزد او بوده است و هشت جزء دارد، و در زیر همین فصل اظهار نظر کرده است...»، [۳۱]
ابنندیم، الفهرست، ص ۱۰۱.
شاید بتوان این گونه برداشت کرد که ابنزبیر یادداشتهایی فهرست گونه بر پارهای از کتابهای کتابخانه خود نوشته بوده است.این احتمال را هم نمیتوان از نظر دور داشت که شاید برخی از اقتباسهای ابنندیم از روی همان کتابهای ابنزبیر بوده که در الفهرست خود از آنها نام برده است. ۷ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ، الذریعه. (۲) آقابزرگ، مصنفی علم الرجال، تهران، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۶م. (۳) عبدالرحمان بن علی ابنجوزی، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م. (۴) ابنخلکان، وفیات. (۵) علی بن یوسف ابنقفطی، انباه الرواة، به کوشش گوستاو فلوگل، هاله، ۱۸۷۲م. (۶) میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلماء، به کوشش محمد مرعشی و احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق. (۷) احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م. (۸) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۹) محمد بن حسن زبیدی، طبقات النحویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م. (۱۰) محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، به کوشش موسوی خرسان، تهران، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۱۱) محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۱۲) محمد بن حسن طوسی، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م. (۱۳) محمد بن حسن طوسی، الفهرست، به کوشش اشپرنگر و دیگران، بمبئی، ۱۲۷۱ق/۱۸۵۴م. (۱۴) عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۰ق. (۱۵) احمد بن علی نجاشی، رجال، قم، ۱۴۰۷ق. (۱۶) یاقوت، ادبا. (۱۷) ابنندیم، الفهرست. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالحسن ابنزبیر»، ج۳، ص۱۲۶۲. |